سه شنبه ۹ آبان ۹۶
همه چی بَد جا اُفتاده
و به طرزِ مُضحِکی لَنگ می زند.
به دوستِ مونثِ معشوق مان به چشمِ خائن نگاه می کنیم
و به گُمانِ خنده دارِمان دربارۀ دوستِ مذکرِ معشوق مان میدانِ بروز می دهیم.
فرهنگِ چند هزار ساله ای که دَم می زنیم،
بدستانِ خودِ ما در حالِ نابودی ست.
این خودِ مائیم که دوست نداریم تحققِ تمّدنِ فرهنگ رنگِ واقعیت بگیرد.
دوست داریم در عقایدِمان بپوسیم
و تمایل به دُرُست شدن نداریم.
دوره عوض شده. سَده تغییر کرده اما ساعتِ ما در سَدۀ پیش یخ زده.
همه چی رنگِ ذغال شده.
همه چی بوی تعفن گرفته.