33. والدینِ شعورمند باشیم

سیگار نه در واژه که ماده‌َتاً برای من محسوس اما در عینِ حال غیر ملموس بود. یکی از افتخارات‌َم اینِ که به جا و باجنبه تجربه کردم و در عینِ جذابیتِ کلامی دور شدم. سَرچشمۀ افتخارِ من خلافِ افرادِ هم سِن و رده‌ای که به طور روزمره مصرف دخانیاتُ تحت عنوانِ تفریح می‌شناسند، وجود و هستِ مادرمِ. 

مادرِ من اصولاً هیچ‌وقت انسانِ این کارُ بکن و آن کارُ نکن گو نبوده. در واقع، با داشتنِ دوتا چشم و گوش اضافه می‌ایستاد، نظاره می‌کرد و گوش می‌داد. خلافِ مادرهای هم دوره‌‌ای که می‌دیدم منع نمی‌کرد و با گفتنِ یک سِری بایدها و نبایدهای متداول اهتمام به القایِ داشته‌ها و پنداشته‌های شخصیِ خودش نداشت. و نتیجه این امر، اینِ که من با تجربۀ زرق و برق‌های مجذوب‌کننده تمایلِ سرسختانه‌ای به محک دوباره ندارم اما کثیری از هم جنس‌های من ندیده و نشنیده عقده پرورانده و غرقِ کثافت‌کاری‌های گذری شدند.

۴ نظر ۳ موافق ۰ مخالف
Faber The Great
۰۶ بهمن ۰۰:۰۹
تربیت درست :)

پاسخ :

بعله! البته نظر منِ
آسـوکـآ آآ
۰۶ بهمن ۰۴:۲۳
چه خوب
البته اینم شرطه که بچه اندازه شما بتونه درک کنه :-)

پاسخ :

کم مرتبط نیست! 
محدود کردن از بی جنبگی سرچشمه میگیره.
یا فاطمة الزهراء
۰۶ بهمن ۱۱:۱۴
مامان منم بکن نکن نداره :))

خیلییییی کوچولو بودم مامانم داشت سیگار میکشید گفتم این چیه؟ گفت میخوای تجربه کنی :)) گفتم بله گفت بذار بین لبت محکم مک بزن :)) یعنی نابودم کردهااا اسم سیگار کشیدن میاد همه تنم میلرزه اینجوری که تو خرد سالی نابودم کرد :)) هنوز سوزشش یادمه :)) میگفت عمدا گفتم محکم که قشنگ اشکت درآد نری سمتش مثل من :))

پاسخ :

تو چند سالگی؟ :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
About me
هر کوفتی‌اَم من‌َم. هرچقدر پُرپوچ...
پیوندهای روزانه
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان